نید. مدت و مسافت زیادی را برای پیدا کردن نخستین سرویس بهداشتی عمومی باید طی کنید، آن هم اگر باشد! آخر سر هم ممکن است برای رفع نیاز خود مجبور شوید به نخستین بوستان یا پاساژ یا حتی یک درمانگاه مراجعه کنید.
بنا به این نیاز انسانی، یک روز در سال را (آبان/ نوامبر) بهعنوان روزجهانی سرویس بهداشتی نامیدهاند. استفاده از سرویس بهداشتی عمومی در کشورهای پیشرفته یک مسئله حل شده است و حتی در بعضی از کشورهای اروپایی و کشور چین از ساخت آن استفاده اقتصادی میشود اما در کشور ما هنوز حتی صحبت کردن شهروندان درباره این نیاز بهداشتی، خندهدار یا خجالتآور است.
توفیق اجباری
نیم ساعتی میشود که برای پیدا کردن یک سرویس بهداشتی، تن به پیادهروی اجباری دادهام. سطح شهر را قدم میزنم آخر سرهم تصمیم میگیرم به نزدیکترین پارک بروم. قدمزنان از پشت ایستگاه متروی حقانی میگذرم و مدام به این فکر میکنم که چرا داخل ایستگاه، سرویس بهداشتی عمومی نیست!
به در ورودی پارک طالقانی میرسم و پرسانپرسان بهدنبال سرویس بهداشتی میگردم. میگویند چند متر جلوتر است؛ خوشحال از این خبر که چند قدم بیشتر باقی نمانده تندتر حرکت میکنم. پس از کمی جستوجو سرویس بهداشتی را پیدا میکنم. بدون درنگ میخواهم داخل شوم که با در بسته مواجه میشوم!
از مادر و دختری که آن نزدیکیها پیادهروی میکنند علت را جویا میشوم و جواب میشنوم که در این سرویس بهداشتی بوستان بیشتر اوقات بسته است و باید به ضلع جنوبی پارک مراجعه کنم. مادر در ادامه صحبتهایش میگوید که این وضعیت فقط مشکل شما نیست بلکه خیلیهای دیگر که قصد استفاده از این سرویس بهداشتی را دارند نیز با چنین مشکلی مواجه میشوند. ناامید از یافتن نخستین سرویس بهداشتی که کمترین انتظار من از زندگی شهری است؛ همچنان به راهم ادامه میدهم.
به ضلع جنوبی پارک میرسم و این سرویس بهداشتی قابل استفاده است اما گویا سال به سال هم کسی برای رسیدگی و نظافت اینجا نمیآید.
از یک خانم و آقای جوان که در حال پیادهروی هستند درباره دسترسی و نیاز به سرویس بهداشتی سؤال میکنم، اولش برایشان خندهدار است و به هم نگاه میکنند و میخندند اما هنگامی که قیافه جدیام را میبینند، کمی فکر میکنند و شروع میکنند به سخن گفتن. خانم جوان که به گفته خودش کارمند است، میگوید:«اصولا زمان کوتاهی را بیرون از خانه یا محل کار خود میگذرانم و سعی میکنم از سرویس بهداشتی بیرون استفاده نکنم. علاوه بر اینکه دسترسی به این سرویسها خیلی سخت است، عموما کثیف و نابسامان هستند.
ترجیح میدهم مدتی را تحمل کنم تا اینکه بخواهم از سرویس بهداشتی عمومی استفاده کنم». شاید عمده مشکل اصلی هم درهمین کثیف بودن سرویسهای بهداشتی عمومی باشد. بسیاری از شهروندان نیز پس از استفاده از سرویسهای بهداشتی به نظافت آن خیلی اهمیت نمیدهند. متأسفانه فراموش میکنند ممکن است یکبار دیگر مجبور شوند از همین سرویس استفاده کنند و خیلی بیتفاوت از کنارش میگذرند. با اینکه ایرانیها در محیط شخصی بیش از هرجامعه دیگری به توصیههای مذهبی در زمینه نظافت و نجس و پاکی اهمیت میدهند اما در محیط عمومی و همگانی توجه ویژهای به آن نمیشود.
جایی برای سالمندان نیست
قدمزنان به راهم ادامه میدهم و فکر میکنم در چند سال گذشته شهرداری خدمات بسیاری برای دسترسی آسان و سریع شهروندان به امکانات و خدمات شهری فراهم آورده؛چگونه ممکن است از این نیاز شهری یعنی دسترسی مناسب شهروندان به سرویس بهداشتی در سطح شهر غافل مانده باشد!
«مشکل ناشی از دسترسی به سرویسهای بهداشتی عمومی شهرهای کشور برای بیماران، سالمندان و کودکان سختتر و رنجآورتر است چرا که این افراد هنگام تردد و رفتوآمد در شهر نمیتوانند مسافت طولانی را برای یافتن سرویس بهداشتی مناسب طی کنند.»؛ این جملات را پیرمردی که روی یکی از صندلیهای پارک نشسته و مطالعه میکند میگوید و معتقد است:«در هر نقطهای از شهر و بهویژه در حوالی مراکز اداری و تفریحی، احداث سرویسهای بهداشتی یک امر ضروری است چرا که در برخی پارکهای بزرگ و در روزهای تعطیل، کمبود سرویس بهداشتی یا بسته بودن در سرویسهای بهداشتی موجود برای خانوادهها بهویژه کودکان و افراد کهنسال و بیمار مشکل ساز میشود».
زنانه و مردانه ندارد
احساس میکنم شرایط سرویسهای بهداشتی در محیطهایی که فقط مختص خانمهاست است باید بهتر باشد. در راه برگشت به بوستان بهشت مادران که بوستان ویژه بانوان است، میروم. اما گویا هرجا بروی آسمان همین رنگی است. غزال، دختر جوانی که برای پیادهروی و ورزش به پارک آمده میگوید: «تنها کمبود این پارک عدمدسترسی به سرویس بهداشتی است. این محوطه و فضای به این بزرگی تنها یک سرویس بهداشتی دارد که آنهم کنار پیست دوچرخهسواری است. یعنی اگر شما در آن سوی پارک باشید و بخواهید از سرویس بهداشتی استفاده کنید باید مسافتی طولانی طی کنید تا به سرویس بهداشتی برسیدکه آن هم پاسخگوی حجم زیاد مراجعهکنندگان نیست».
چند دقیقه بعد، پس از یک پیادهروی نسبتا طولانی به سرویس بهداشتی این پارک میرسم. خانم میانسالی که در حال گذر است علاوه بر اشاره به کمبود سرویسهای بهداشتی این پارک از عدمنظافت و رسیدگی به تنها سرویس موجودگله میکند و میگوید: «در سطح شهر سرویسهای بهداشتی مکانیزه ساختهاند که خیلی ساده و تمیز هستند. کاش برای پارکها هم به فکر طراحی و ساخت چنین مکانهایی باشند. هرچند ممکن است پس از استفاده نگهبان یا مسئول آن سرویس، هزینهای دریافت کند اما بهعلت تمیزی و پاکیزگی هیچ اشکالی ندارد».
وی در ادامه سخنانش میگوید: «بسیاری از بیماریهای رایج در بین افراد بهخصوص بانوان بهعلت استفاده از آب ناپاک و دفع غیربهداشتی فاضلاب است. اگر بهداشت و نظافت در محیط عمومی رعایت نشود ممکن است سلامت بسیاری از افراد به خطر بیفتد که با هیچچیزی قابل جبران نیست».
حکایت همچنان باقی است
بهنظر میرسد کمبود سرویسهای بهداشتی و مشکلاتی که در نتیجه نبود آنها برای شهروندان ایجاد میشود هنوز آنچنان که باید حساسیت مسئولان شهری را برنیانگیخته است و ضرورت ساخت و نگهداری مناسب از سرویسهای بهداشتی در فضای شهری ما نادیده گرفته شده است. هرچند که شاید طی سالهای گذشته در حوزههای مختلف، شهرداری نسبت به ساخت سرویسهای بهداشتی در فضاهای شهری تلاشی کرده باشد تا شاید این کمبود را به حداقل برساند اما بهرغم این تلاشها هنوز به تعداد کافی سرویس بهداشتی در سطح شهر وجود ندارد.
دسترسی آسان و سریع به برخی امکانات اولیه زندگی شهری همچون سرویسهای بهداشتی مطمئنا از کمترین توقعات شهروندان در بحث حقوق شهروندیشان است؛ خواستهای که همچنان با مشکل مواجه است و امید برای رفع و حل این مشکل وجود دارد.